روایت پزشک مخصوص امام(ره) از نیم قرن طبابت در ایران +عکس
تاریخ انتشار: ۱ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۵۳۳۶۲۳
فارسپلاس؛ دیگر رسانهها - تسنیم نوشت: دعای خیر بیماری دردمند پس از بهبودی، جزو شیرینترین لحظات زندگی کاری یک پزشک است و نگرانی برای حفظ جان بیماران، از سختترین و پراضطرابترین لحظههاست اما سختی و شیرینی این شغل زمانی بیشتر میشود که یک طبیب مسئول تیم پزشکی فرد خاصی باشد که حفظ سلامتی او برای تمام ملت یک کشور، مهم باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«دعای خیر یک بیمار یا مادری مهربان و دلسوخته و یا پدری سالخورده و ثناگو به هدف اجابت نشست و لوحۀ افتخار پزشک مسئول و سرپرست تیم پزشکی حضرت امام عزیز طی 10 سال تا لحظۀ آخر عمر بابرکت ایشان نصیب حقیر شد.»
این جملات را دکتر سید حسن عارفی؛ مسئول تیم پزشکی و پزشک مخصوص حضرت امام خمینی (ره)و استاد بازنشسته دانشگاه علوم پزشکی تهران به تسنیم میگوید. پزشکی 87 ساله که هنوز هم به کار طبابت مشغول است و ماجرای ورود خود به رشته پزشکی را برای ما اینطور روایت میکند:
من سید حسن عارفی، استاد قلب و عروق دانشگاه علوم پزشکی تهران هستم که در سال 1315 در محلهی بازار آهنگران تهران متولد شدم. دوره دبستان تا دانشگاه را در تهران گذراندهام و در سال 1345 از رشته پزشکی فارغ التحصیل شدم و پس از فارغالتحصیلی از رشته پزشکی در دانشگاه تهران، به عنوان سپاه بهداشت، دوران سربازی خود را در محمدآباد زابل سپری کردم.
پس از آن، عازم آمریکا شدم تا در آنجا رشته تخصصی پزشکی را بگذرانم و در آمریکا 5 رشته تخصصی از جمله تخصص کودکان، طب بلوغ، داخلی، فوقتخصص قلبوعروق و تخصص اینترونشنال کاردیولوژی را طی کردم و سپس به ایران بازگشتم.
*چه شد که برای ادامه تحصیل به آمریکا رفتید؟
-آن زمان ایران از نظر پزشکی بسیار بسیار ضعیف بود و رشتههای تخصصی به این صورت وجود نداشت. در ایران امکانات پزشکی به نحوی بود که اغلب بیماریهای ساده نیز برای درمان به خارج کشور اعزام میشدند و حتی بیماران جراحیهای ساده نیز برای درمان به خارج می رفتند؛ آن زمان در کشور ما حتی بخشهای مراقبتهای ویژه نیز وجود نداشت.
برگشتم تا کشورم را بسازم
* چرا با وجود آنکه به آمریکا رفتید و امکانات پزشکی آنجا را از نزدیک مشاهده کردید؛ باز هم تصمیم گرفتید به ایران بازگردید؟
-من از ابتدا که تصمیم گرفتم به آمریکا بروم، هدفم این بود که مراکز علمی آمریکا و پیشرفتهای آنجا را ببینم و بیایم کشور خودم را بسازم و از روز اول نیز برنامهای برای ماندن در آمریکا نداشتم بلکه میخواستم تجارب کسب کرده در زمینه پزشکی در کشورهای خارجی را در ایران پیاده کنم.
ماجرای طبابت پزشکان خارجی در ایران
*وضعیت پزشکی ایران در سالهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی چگونه بود؟
-در آن زمان تقریباً هیچ کدام از روستاها پزشک نداشت و بسیاری از پزشکان موجود در شهرهای بزرگ نیز پزشکان هندی و بنگلادشی بودند که زبان فارسی را هم خوب بلد نبودند و حتی طبابت نیز به خوبی بلد نبودند.
من پیش از انقلاب در سیستان و بلوچستان سرباز بودم و در آنجا هیچ طبیبی به جز من وجود نداشت! در آن زمان در سیستان و بلوچستان حتی یک متخصص زنان نیز وجود نداشت؛ یکبار ساعت یک بامداد یکی از افراد محلی به خانه من آمد و گفت دخترم باردار و در حالت وضع حمل است و حال بسیار بدی دارد.
من ساعت یک نیمه شب عازم خانه این فرد که یک کلبه کوچک بود شدم تا بتوانم او را به شهر دیگری با ماشینی که در اختیارم بود منتقل کنم اما وقتی دیدم جان مادر و نوزاد در خطر است، مجبور شدم خودم فرزند او را به دنیا بیاورم!
در آن زمان وسایلی که برای بریدن بند ناف نوزادان استفاده میشد در انباری آن مرکزی که در آن شهر بود خاک خورده بود و بنابراین در آن شرایط از یک چراغ الکلی برای استریل کردن قیچی و بریدن بند ناف استفاده کردم و نوزاد را به سلامت تحویل خانوادهاش دادم؛ خانواده او نیز نام من را بر فرزندشان گذاشتند.
خاطرم هست وضعیت پزشکی در ایران به قدری بغرنج بود که مرکزی تأسیس شده بود و به مردم ارز میداد تا به خارج از کشور بروند و بیماریشان در خارج از کشور تشخیص داده و درمان شود در حالی که امروزه از کشورهای خارجی برای درمان به ایران میآیند.
در آن زمان سه هزار دلار به برخی بیماران داده میشد تا بیمار به اروپا برود و تشخیص داده شود که بیماریاش چیست و مراحل درمانش در کشورهای خارجی طی میشد اما رفته رفته توان پزشکی ایران بالا رفت و الان به مرحلهای رسیده ایم که حتی در کنگرههای بین المللی نیز حرفهای زیادی برای گفتن داریم و همه اینها در سایه پیروزی انقلاب اسلامی رخ داد.
کتابها استاد من بودند
* برخی پزشکان جوان از وضعیت رشته پزشکی در کشور اظهار ناامیدی میکنند؛ نظر شما به عنوان پزشکی 87 ساله که شاهد سیر تحولات پزشکی در ایران بودهاید، چیست؟
-پزشکی بستگی به تلاش خود فرد دارد؛ زمانی که من دانشجو بودم کتابهایم، استادم بودند. دانشجویان پزشکی باید خودشان تلاش و حرکت کنند. من زمانی که دانشجوی پزشکی بودم تا ساعت 11 شب درس میخواندم و بعد ساعت 4 صبح بیدار میشدم و دوباره درس خواندن را شروع میکردم.
دانشجویان باید برای پیشرفت علمی خود زیاد مطالعه کنند و منتظر اتفاق خاصی نباشند. من زمانی که دانشجوی رشته تخصصی در آمریکا بودم هم بخشهایی را انتخاب میکردم که وضعیت بیماران پیچیدهتر بود تا بتوانم مهارتهای بیشتری در درمان بیماران کسب کنم. البته در عین حال باید شرایط برای معیشت پزشکان نیز مساعد شود؛ برای مثال درباره ماندگاری پزشکان در مناطق محروم، بالاخره یک طبیب یا تنهاست و میخواهد به مناطق محروم برود و یا این که با خانواده باید به مناطق محروم برود.
این پزشک نیاز دارد که برای همسر و فرزندانش نیز امکانات کافی مهیا شود تا میل به ماندگاری پیدا کند. انسان معمولاً به دنبال بهترین جا برای زندگی کردن است و در مناطق محروم باید امکانات بیشتری فراهم شود تا پزشکان نیز تمایل به حضور پیدا کنند.
ماجرای انتخاب دکتر عارفی به عنوان پزشک مخصوص حضرت امام(ره)
* چه شد که شما به عنوان پزشک حضرت امام خمینی(ره) انتخاب شدید؟
-من قبل از اینکه به آمریکا بروم در دانشگاه به عنوان فردی مذهبی شناخته میشدم و پس از بازگشتم نیز مورد شناخت انقلابیون بودم و خودم نیز تمایل زیادی داشتم که در خدمت امام (ره) باشم؛ علت اینکه طبیب ایشان شدم، اولاً شناخت بسیاری از افراد از من بود و دوماً دارا بودن 5 تخصص بود.
وقتی به ایران آمدم نیز استادتمام دانشگاه و با علم پزشکی روز آشنا و اهل مقاله و کتاب نوشتن بودم و به همین دلیل توفیق خدمت در محضر امام (ره) را پیدا کردم؛ شروع دردهای قلبی حضرت امام در اوائل سال 1358 سبب شد که وزیر وقت بهداری، من و چند تن دیگر را برای تشخیص و درمان بیماری حضرت امام دعوت کردند. ابتدا مسئولیت دعوتها، مشورتها، بستری شدن، در بیمارستان قلب و درمان به عهدۀ جناب آقای دکتر زرگر بود اما به علت نوع بیماری و تطبیق آن با رشتههای تخصصی اینجانب و حضور بیوقفه حقیر در خدمت حضرت امام، بعد از مرخص شدن از بیمارستان قلب مسئولیت به دوش بنده گذاشته شد.
یک خاطره شیرین از طبابت در محضر امام خمینی(ره)
* آیا امام خمینی( ره) از تجویزهای پزشکان به طور کامل پیروی میکردند؟
-ایشان تمام دستورات پزشکی را دقیق و مو به مو اجرا میکردند و به دلیل این که من دائماً همراه و مورد قبول ایشان بودم؛ بسیاری از این دستورات را با من چک میکردند.
یک خاطره جالب که در این زمینه از امام خمینی (ره) دارم را تعریف میکنم. یک روز حضرت امام به من فرمودند که آقای دکتر! من موقع راه رفتن مثل اینکه زیر پایم ابر وجود دارد، اول که پاهایم را روی زمین میگذارم بلافاصله زیر پایم در یک ابر فرو میرود که من متوجه شدم ممکن است از بالا رفتن تریگلیسیرید ایشان باشد. توصیه کردم که از مصرف قند، شکر، شیرینیجات و مواد نشاستهای حتیالامکان پرهیز کنند، و ایشان قبول کردند.
روز جمعه بود و من در اتاق پزشکان مشغول مطالعه بودم، نزدیک ظهر بود، بسیار گرسنه بودم، دنبال یک چیز خوراکی میگشتم، تصمیم گرفتم به آشپزخانه بروم تا با لقمه نانی بخورم. در این هنگام درِ اتاق باز شد و یکی از خدمه شیرینی کوچکی را به من داد و چنین گفت حضرت امام فرمودند که "این شیرینی کوچک را به آقای دکتر بدهید بررسی کنند، تا با در نظر گرفتن رژیم غذایی که ارائه دادهاند، من (حضرت امام) میتوانم این شیرینی را بخورم یا نه؟"
من هم با شرایطی که در فوق ذکر شد دنبال یک چیز خوراکی میگشتم. حال نان شیرینی از جانب عزیز ملتمان و رهبر کبیر انقلاب به من رسیده بود، با لذت خاصی کم کم خوردم و با لذت زایدالوصفی همۀ آن را خوردم و به قاصد گفتم پس از عرض سلام و تشکر خدمت حضرت امام عرض شود که مصرف این نوع شیرینیها بلامانع است! بعد از خارج شدن خدمه به خود آمدم که حضرت امام برای دستور پزشک چقدر ارزش قائل است و برای حفظ سلامت خود که از واجبات است حتی یک تکۀ شیرینی را بدون اجازه طبیب معالج میل نمیکنند.
جبهه من مراقبت از سلامت امام بود
* زمانی که جنگ تحمیلی آغاز شد شما علاقه داشتید در جبهه جنگ حاضر شوید؟
-در آن زمان بسیاری از دوستان ما به جبههها رفتند و به مداوای مجروحین جنگی پرداختند و تعدادی نیز به فیض شهادت نائل آمدند؛ من نیز علاقه داشتم در جبهههای جنگ حاضر شوم اما حس کردم مهمترین مسئله که در قبال آن مسئولیت دارم، سلامتی حضرت امام(ره) است زیرا کسی که در جبهه است با یک دشمن روبروست اما طبیب با هزاران بیماری خطرناک، مهلک و مرگبار روبرو خواهد بود. من هم دیدم که جبهه و سنگر من، مراقبت از سلامت حضرت امام (ره) است البته حفاظت از سلامت حضرت امام (ره) یکی از استرسزاترین کارها بود زیرا بابت حفظ جان و سلامتی ایشان علاوه بر اینکه در قبال خانواده ایشان مسئول بودیم در برابر یک ملت و سایر کشورهای جهان نیز مسئول و پاسخگو بودیم.
تأثیر مثبت اندیشی حضرت امام(ره) در پزشک معالج ایشان
* از سبک و سیره زندگی حضرت امام چه تصویری خاطرتان هست؟
-راجع به محل سکونت و ظواهر زندگی حضرت امام، دیگران مکرراً صحبت کرده و مطالبی به رشته تحریر درآوردهاند اما حقیر به عنوان یک پزشک متخصص دنیادیده که سالها در بیرونی و اندرونی خانوادهها رفت و آمد داشتهام و ظاهر و باطن و عمق زندگی افرادمختلف ضعیف و غنی را با چشم دل نظاره کردهام، با عینکی واقعبینانه و حقیقی برایتان میگویم.
امام سادهزیست بودند به طوری که فرش اتاق بیرونی، همان قالی درشتبافت و ارزانقیمت بافت قم بود که در اتاق اندرونی وجود داشت، پرده اتاق، تابلوی اتاق، صندلی اتاق، لیوان آب، استکان چای، سفره، ظروف غذا از قانون فوق مستثنی نبود.
حضرت امام (ره) بسیار نیکاندیش و مثبتاندیش نیز بودند. من این خاطره را از حاج احمدآقا شنیدم که روزی مرحوم شهید مصطفی خمینی وارد اطاق امام در نجف میشوند و مشاهده میکنند که حضرت امام دراز کشیده و دست خود را زیر سر گذاشتهاند. شهید مصطفی خمینی به حضرت امام عرض میکنند آقا به چه فکر میکنی؟ حضرت امام میفرمایند، آنچه مسلم است بد فکر نمیکنم! این مثبتاندیشی امام تأثیر بسیار زیادی روی روحیه اطرافیان به ویژه بنده گذاشت.
خاطراتی از لحظات آخر حیات پربرکت بنیانگذار انقلاب
* تلخترین خاطره از آن روزها؟
-در اردیبهشت ماه سال 68 ساعت 7 صبح جناب آقای دکتر پورمقدس کشیک آن روز، تلفنی به من اطلاع دادند که در ملاقاتی که ساعت 7 صبح با حضرت امام داشتهاند مشخص شده که ایشان خونریزی معده دارند. خدمت حضرت امام رسیدم و جویای حال شدم. چون خونریزی گوارشی بخصوص در سنین بالا همیشه برای ما معنیدار بوده و باید بهصورت یک امر اورژانس با آن برخورد شود از برادران دفتری و مسئول ملاقاتهای حضرت امام تقاضا کردم ملاقاتهای خصوصی و عمومی را لغو کنند.
صبح روز 29 اردیبهشت سال 68 حضرت امام به بیمارستان بقیةالله اعظم شماره 2 که در نزدیکی محل سکونت ایشان بود تشریف آوردند؛ رادیوگرافی معده ضایعاتی به صورت زخمهای متعدد بر روی ضایعات تومورال را نشان داد؛ بعد از اتمام رادیوگرافی حضرت امام به محل سکونت خود تشریف بردند و ما که بیماری وخیم و خطرناکی را در معده ایشان یافته بودیم، غمگین، افسرده و تهی از انرژی هر کدام به گوشهای خزیدیم تا ببینیم چگونه با این بیماری خانمانسوز برخورد کنیم و در نهایت تصمیم به انجام جراحی گرفتیم و این موضوع را با ایشان در میان گذاشتیم و ایشان نیز پذیرفتند.
شرح تصویر1: تلویزیون مدار بسته عمل جراحی را نشان میدهد و مسئولین از طریق تلویزیون مدار بسته عمل جراحی را نظاره میکنند/ بلافاصله بعد از عمل جراحی
من تا لحظه آخر در کنار حضرت امام(ره) بودم و ایشان هم رهبر ملت و ما و هم دوست بنده بودند و همچون فرزندی در خدمت پدر انجام وظیفه میکردم. ما مراقب تندرستی و درمان دردهای جسمانی او بودیم و او با حالات و گفتار و کردار، درمانبخش و تسکینده آلام و اضطرابهای ما.
زندگی جایی برای دور زدن ندارد
* در پایان به عنوان پزشکی باسابقه بیش از نیم قرن طبابت، به پزشکان جوان چه توصیهای دارید؟
-تا زمانی که آدم زنده است باید فعال باشد و از وقتش استفاده کند زیرا بعداً فرصتی وجود ندارد؛ زندگی یک جاده یکطرفه است که جایی برای دور زدن ندارد و استفاده از وقت در رشته پزشکی نیز به این معناست که یک طبیب آنچه در مدت تحصیلش آموخته را برای خدمت به مردم به کار بگیرد.
پایان پیام/ت
منبع: فارس
کلیدواژه: دکتر عارفی پزشک امام روز پزشک عنوان پزشک حضرت امام ره مناطق محروم رشته پزشکی امام خمینی وجود نداشت آن زمان آقای دکتر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۵۳۳۶۲۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
معلمانِ نیک به خدا نزدیک ترند
دوازدهم اردیبهشت سالروز شهادت استاد شهید مطهری، به عنوان روز معلم نامیده شده است. شاید بتوان گفت در بین همه ادیان آسمانی و مکتبهای موجود در دنیا، بیشترین سفارش و توصیه به علمآموزی و تکریم و تجلیل از حق معلم و استاد، در دین مبین اسلام بوده است.
بنابر آیه شریفه «و علّم آدم الأسماء کلّها» خداوند متعال نخستین معلم است و پیامبران الهی که وظیفه تعلیم آیات الهی را بر عهده دارند، همه معلمان بشریت هستند. مقام معلم آن قدر با ارزش است که پیامبر گرامی اسلام(ص) خود را معلم نامیده است: «إنّما بعثت معلّماً».
40 چهارشنبه را میهمان کلمات گهربار و حیاتبخش حضرت علی بن موسیالرضا(ع) هستیم و همراه خوانندگان، شرح یک حدیث رضوی را در گفتوگو با اساتید حوزه و دانشگاه بررسی خواهیم کرد. شرح حدیث این هفته را در محضر استاد حوزه و دانشگاه، حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمد باقر ربانی هستیم تا از جام معرفت کلمات رضوی، جان تشنه خویش را سیراب کنیم.
با عرض تبریک روز معّم خدمت شما استاد گرامی، صفحات رواق را منور به روایتی از حضرت رضا(ع) درباره علم آموزی و اهمیت کار معلّمی بفرمایید.
این روز بزرگ که به مناسبت شهادت استاد بزرگ حوزه و دانشگاه حضرت آیت الله شهید مطهری نامگذاری شده است، گرامی میدارم و مخصوصاً برای روح پاک آن دانشمند نمونه و دلسوز پر تلاش، از درگاه خداوند طلب رحمت و رضوان دارم و به همه اساتید کشور عزیزمان ایران، این روز بزرگ را تبریک و تهنیت عرض می کنم. همانطور که میدانید اسلام، تأکید بسیاری بر ارزش ذاتی علم و تعلیم و تعلم آن دارد تا جایی که بسیاری از آیات قرآن و روایات پیامبر و اهل بیت(ع) در این باره وارد شده است. بنابر آیه شریفه «و علّم آدم الأسماء کلّها»، خداوند متعال نخستین معلم است و پیامبران الهی که وظیفه تعلیم آیات الهی را بر عهده دارند، همه معلّمان بشریت هستند. مقام معلّم آن قدر با ارزش است که پیامبر گرامی اسلام(ص) خود را معلّم نامیده است: «إنّما بعثت معلّماً»
از امام رضا(ع) که خود ملقّب به عالم آل محمد(ص) است و معلم همه بشریت نیز روایاتی در این باب نقل شده که یکی از مهمترین آنها روایتی است که به نقل از پدران خود و آنها هم به نقل از پیامبر گرامی اسلام(ص) نقل فرمودهاند که آن حضرت فرمود: «طَلَبُ اَلْعِلْمِ فَرِیضَةٌ عَلَی کُلِّ مُسْلِمٍ، فَاطْلُبُوا اَلْعِلْمَ مِنْ مَظَانِّهِ، وَ اِقْتَبِسُوهُ مِنْ أَهْلِهِ، فَإِنَّ تَعْلِیمَهُ لِلَّهِ حَسَنَةٌ، وَ طَلَبَهُ عِبَادَةٌ، وَ اَلْمُذَاکَرَةَ فِیهِ تَسْبِیحٌ، وَ اَلْعَمَلَ بِهِ جِهَادٌ، وَ تَعْلِیمَهُ مَنْ لاَ یَعْلَمُهُ صَدَقَةٌ، وَ بَذْلَهُ لِأَهْلِهِ قُرْبَةٌ إِلَی اللَّهِ، لِأَنَّهُ مَعَالِمُ اَلْحَلاَلِ وَ اَلْحَرَامِ، وَ مَنَارُ سَبِیلِ اَلْجَنَّةِ، وَ الْمُؤْنِسُ فِی اَلْوَحْشَةِ، وَ اَلصَّاحِبُ فِی اَلْغُرْبَةِ وَ اَلْوَحْدَةِ، وَ اَلْمُحَدِّثُ فِی اَلْخَلْوَةِ، وَ اَلدَّلِیلُ عَلَی اَلسَّرَّاءِ وَ اَلضَّرَّاءِ، وَ اَلسِّلاَحُ عَلَی اَلْأَعْدَاءِ، وَ اَلزَّیْنُ عِنْدَ اَلْأَخِلاَّءِ، یَرْفَعُ اَللَّهُ بِهِ أَقْوَاماً وَ یَجْعَلُهُمْ فِی اَلْخَیْرِ قَادَةً». در این روایت زیبا، امام رضا(ع) از قول پیامبر(ص) به ارزش ذاتی علم و لزوم تعلیم و تعلم و دلایل اهمیت علم نزد شارع مقدس اشاره میفرمایند. در این روایت، و به جهت مناسبتی که میخواهیم در این باره بحث کنیم، به شرح فقرهای از این روایت که درباره معلّم و ثواب تعلیم و دلایل این ثواب آمده است اشاره مختصری خواهم داشت.
امام رضا(ع) چه توصیهای درباره شخصیت معلم و اینکه استاد و مربی چه خصوصیاتی باید داشته باشد دارند؟
امام رضا(ع) در جمله «فَاطْلُبُوا الْعِلْمَ فِی مَظَانِّهِ» اشاره نمودهاند به اینکه در هر جا که مسلمان احتمال دهد علم وجود دارد، باید برای دریافت آن اقدام کند. در جمله بعدی امام اشاره به این موضوع دارند که «وَ اقْتَبِسُوهُ مِنْ أَهْلِهِ» یعنی علم را از اهل آن بگیرید» گر چه با توجه به فقره اول که گذشت، طلب علومی که معارف دینی نیستند حتی اگر نزد مشرک باشند، ضروری و واجب بوده و گمشده عاقل یا مؤمن تلقی شده اند اما علوم مربوط به دین و معارف دینی را باید از افرادی که شایستگی آن را دارند دریافت کرد و با توجه به سخن امیرالمؤمنین علی(ع) که تبعیت از اهل بیت(ع) و عدم پیشی گرفتن از ایشان را توصیه و عقب ماندن از آنها را نهی نمودند، اهل بیت(ع) کارشناسان واقعی علوم دینی بوده و مسلمانان تنها مجاز هستند علوم دین را از ایشان دریافت کنند. چنان که فرمودهاند: «بر آنها پیشی مگیرید که گمراه می شوید و از آنان پس نمانید که تباه میشوید»
امیرالمؤمنین(ع) در جای دیگر فرمودهاند: «ای کمیل! علم و معارف و اعتقادت را جز از ما نگیر تا از ما باشی». حدیث مزبور، دریافت علم از کسانی که علوم اهل بیت(ع) را نشر میدهند رد نمیکند، زیرا گرفتن علم از فقها و نشردهندگان علوم اهل بیت(ع) به نوعی گرفتن علوم از اهل بیت(ع) است.
پس معلوم شد که در علمآموزی غیر معارف دینی، باید انسان حتی اگر فقط در دست کفار و مشرکان این علم وجود دارد از آنها اخذ کند ولی در علوم دینی، کسب معارف فقط باید از طریق اهل بیت(ع) باشد. پس طلب علمی که واجب شده است بر همه مسلمانان؛ طریقی دارد که رکن اصلی این طریق معلم و استاد است. در ادامه این روایت، برخی امتیازها و نقاط مثبت تعلیم و تعلم بیان شده است.
از این امتیازها مخصوصاً در ثواب شغل معلمی برای خوانندگان رواق بگویید تا جامعه ما، ارزش معلّم را بیشتر بداند و از ایشان تکریم کند؟
حضرت علی بن موسی الرضا(ع) در ادامه اشاره به این مطلب دارند که یاد دادن و آموزش علم به دیگران اگر برای خدا باشد، حسنه و نیکی است «تَعلیمه لِلهِ حَسَنَة؛ یادگیری علم برای خداوند حسنه است». در فقره بعدی حضرت میفرمایند که مذاکره علم، تسبیح خداست: «الْمُذَاکَرَةِ فِیهِ تَسْبِیحٌ.» یعنی سر کلاس نشستن و درس معلم و استاد را گوش دادن، همتراز تسبیح خداوند متعال است. در روایات داریم که یک ساعت در طلب علم بودن بهتر از احیای یک شب و یک روز در طلب علم بودن بهتر از سی ماه روزه است. سپس حضرت به یک امتیاز دیگر معلّمان اشاره دارند و می فرمایند، آموزش علم به دیگران، صدقه است: «تَعْلِیمُهُ مِنْ لَا یَعْلَمُهُ صَدَقَهَ» از دیدگاه امام رضا(ع) آموزش علم به افرادی که نمیدانند، نوعی صدقه است چرا که صدقه، به کمک مالی محدود نمیشود، بلکه شامل هر کار خوبی میشود، چنان که در روایت دیگری فرمودهاند: «کل معروف صدقة».
امتیاز مهم دیگری که حضرت به آن اشاره میفرمایند، این است که معلم اگر علم خود را به اهل آن یاد بدهد و آنها را تربیت کند، موجب قرب و نزدیکی او به خداوند میشود و میتوان گفت معلمانِ نیک، به خدا نزدیکترند. جمله «بَذلُهُ لِأَهْلِهِ قُرْبَةٌ إِلَی اللهِ» دلالت بر این مطلب دارد.
بنا بر آنچه گفته شد، مقام معلم بسیار بالا و والا است و همان طور که مرحوم امام خمینی(ره) فرمودند: «معلمی شغل انبیاست». یعنی اگر بخواهیم کسی و شغلی را همتراز شغل انبیاء معرفی کنیم، شغل شریف «معلمی» است.
با توجه به این حدیث شریف، خطاب به جامعه و مسئولان و نیز معلمان عزیز چیست؟
گرچه فرصت و مجال بسیار کوتاه بود تا این حدیث زیبا و پر معنا را شرح دهیم، لیکن خلاصه و پیام آن را میتوان برای معلمان عزیز این دانست که قدر این شغل مهم را بدانند و آن را با هیچ بهای مادی تعویض ننمایند و اخلاص و تقرب الهی را هدف خود در این شغل مهم قرار دهند. پیام دوم خطاب به مسئولان و جامعه است، همان گونه که احترام و تجلیل از انبیای الهی لازم است، باید جانشینان آنان در تعلیم و ارشاد دیگران به معرفت و بینش را تکریم و تعظیم کنند و به گونهای شود که شغل معلمی در جامعه از احترام و ارزشی فوقالعاده برخوردار شود.
منبع: روزنامه قدس مریم احمدی شیروان